آذین بندی و چراغانی

چراغان و آتش‌افروزی از رسوم بسیار كهن سرزمین ما است كه با آئین باستانی ایران ارتباط نزدیك دارد. درزمان صفویه این رسم به طرز باشكوهی احیا شد و صنعت آذین‌بندی و چراغانی به صورتی كاملاً ابتكاری و استثنائی رواج گرفت. معمولاً این مراسم به مناسبت ورود پادشاه به یك شهر و یا دراعیاد ملی و مذهبی انجام می‌گرفت .شاه‌عباس بزرگ به این مراسم بسیارعلاقه‌مند بود وبه دستور مستقیم اوچندین‌بار بزرگترین مراسم چراغان و آتش‌بازی در اصفهان و بعضی دیگر از شهرها برپا میشد. دركتاب نقاوه ‌الآثار فی ذكرالاخیار كه یكی از اسناد معتبر تاریخ صوفیه است شرح جالب و دقیق یكی از چراغان و آذین‌بندیهای اصفهان چنین آمده است:

….. مقارن وصول به قریه دولت‌آباد، حكم مطاع شرف نفاذ یافت كه پانزده هزار پیاده با لباس الوان كه هر هزار نفر به لونی از لباس آراسته و تا دروازه طوقچی در دوصف بایستند و پیاه‌های مذكور به این دستور كه مأمور بودند دو رویه ایستاده و تفنگها بردوش و كمان گوشها از بناگوش گذرانیده درغایت چستی و چالاكی و نهایت تندی و بی‌باكی همه پاتابهای رنگین ابریشمین پیچیده و اتاقها از برهمای بر سرزده مندیلهای سر زر برسر و قباهای چسبان از اقمشه نفیسه دربر به وضعی كه چشم بزم‌آرای روزگار به این آراستگی مجمعی ندیده و گوش چهره‌گشای و هر صورت‌نگار این طرز صحبتی و ظهور این طور صورتی در موضعی نشنیده و چون به ترتیبی و دستوری كه فرمان قضا جریان برطبق آن نفاذ یافته بود صفوف آراسته شد نواب والانژاد از موضع دولت‌آبادی پای سعادت به ركاب حشمت درآورده بر سمند كامرانی سوار شد و عنان توجه به جانب شهر انعطاف داد.اكابرواهالی واعیان واعالی از در دولت‌آبادی تا دروازه اقمشه الوان و البسه نفیسه بی‌حد و پایان به رسم پاانداز بر زمین گستردند چنانچه درین سه فرسخ مسافت سُم مركبی غبارآلود نشد و همچنین از دروازه تا دولتخانه نقش‌جهان، سراسر كوچه‌ها و بازارها و دروازه‌ها از اشیاء غریبه غیرمكرر آراسته و تمامی راه را از مخملهای فرنگ و سایر اقمشه رنگارنگ زیب و زینت دادند و آذینی بستند كه هرگز در مخیله صورت‌نگار خیال و در ضمیر صاحبان عقل فعال، صورت این نوع نقش بندیها خطور نكرده بود و چهره شواهد این معنی درمرات خورشید صفات امكان نوع انسانی پرتو نیفكنده. وهم درآن ایام فرح انجام كه فرمان مطاع به اجتماع پیاده‌های مذكور شرف صدور یافت.

اشاره عالیه به اهتمام سرانجام اسباب و آلات و ادوات چراغان نفاذ پذیرفته درعرض دوسه‌ماهی از تمامی ممالك عراق و فارس ارباب حرفت و اصحاب صنعت و هنرمندان پاكیزه فطنت و مهندسان عالی فطرت در دارالملك عراق مجتمع گشته آنچه لازمه فكر زینت‌گر و اراده طبع دانشور ایشان بود به منصه ظهور جلوه دادند و به قوت انافل چهره‌گشای و قدرت فكرت عالم‌آرای نقاب از رخسار شواهد مخترعاتی كه تا غتیت در پرده خفا مستور بود و برمنظره دیده خیال صاحب كمال این فن سحر مثال جلوه‌گر نشده بود گشادند و تمامی دیوارها و بناهای عماراتی كه بر حواشی میدان است، پست و بلند آنرا مساوی ساخته و سفید كرده نقاشان به زار قلم و مصوران صورت‌نگار مانی‌رقم، صور جمیع مخلوقات عجیبه و موجودات غریبه برآن نقش كردند چنانچه هرصفحه ازآن صفحات نسخه عجائب‌المخلوقات بود و ازجمله مخترعات حیرت‌انگیز و مصنوعات فكرت‌آمیز دوازده چرخ و برسر هر چرخ قریب هزار چراغ نصب كرده كه از روشن شدن یك چراغ و گردش چرخ تمامی چراغها برآن چرخ روشن می‌گشت.

 دیگر آنكه در چهار زاویه میدان درهر زاویه باغی طرح كرده ازهرچه در باغات كاینات باشد و آنچه لازمه گلستان و بوستانها بود از شكوفه و گلها و لاله‌ها وسایر ریاحین از بنفشه و نرگس و سوسن و غیره و از اشجار میوه‌دار وغیر آن مثل بید و چنار و سرو و صنوبر و غیرذلك از چوبها پرداخته و برگها ساخته به طریقی كه از لطافت، مشابهت مضمون: «وفاكهته كثیره لامقطوعه و لاممنوعه» برو صادق بود و از کثرت نوجوانان ساده‌عذار كه در صحن آن چمن سیار بودند، صدق «ویطوف علیهم غلمان اهم كانهم لؤلؤ مكنون» وصف اورا لایق می‌نمود و چون خاقان مالك رقاب از اشهب گیتی نورد روز میل نزول فرموده بر شبستان مغرب اساس اقامت انداخت و پادشاه شب زنگی سلب در لباس عباسیان لوادی شبگردی افراخت، استادان آتشبار و سیمیاكاران سبكدست شعبده‌ساز آغاز آتشبازی كرده آنچه از لوازم این فن عجیب و نتیجه فكر طرفه‌كاران این شیوه غریب تواند بود از موشكها و گلهایی هوایی و ماهتابی و زرچك آفتابی و چنار و انار و گل‌طاوس و گل‌خرگاهی و نرگس جادو و ماهتابی علم زرد و گل سوسن و ارغوانی و زرافشان و گل صدبرگ و گل هفت‌رنگ و گل چرخی دولایی و هنگامه‌شكن و ناوك‌انداز و طشت زر و گل نیلوفر و آسمانی های علمدار و گل‌افشان و نرگس هفت‌رنگ و گل سمندر غیرذلك تمامی را چنانچه دستور ارباب این صنعت است به عرصه ظهور آوردند.

 پس ازآن چهار قلعه، از چهارطرف میدان ساخته بودند و برهر قلعه موازی صد صورت به شكل مردان سیاهی از قزلباش و ازبك همه با لباس ارغوانی و آل ویراق جنگ و جدال بر برجها و كنگره‌های آن قلعه نصب كرده.اول مرتبه چنانكه رسم و آداب اهل حرب و قتال باشد ایلچیان به قصد صلح و صلاح آمدوشد كردند و چون مهم صلح و صلاح صورت نیافت شروع در جنگ و جدال كرده صدای توپ و تفنگ براوج حصار نیلرنگ رفته آنچنان دودی و غباری تیره‌وتار متصاعد گردید كه چهره كواكب  وانجم را پوشیده و آسمانی دیگر ازاین دود وغبار كه كوكبش شرار بود متكون گشت. بعدازآن این قلعه را آتش زدند و به زور دارو ازجای برآمده برهوا رفت به مثابه‌ای كه نزدیك بود كه قلعه سیماب گون گردون با اختر برنگ خاكستر گردد و باوجود چندین مشعل و چراغ و شمعها و قندیلها كه براطراف افروخته بود، هوا به مرتبه‌ای تیره شد و فضای میدان بطریقی تارك گردید كه هیچكس چیزی ندید. القصه تا بنای قلعه آسمان و میدان زمین را معمار قضا طرح انداخته این نوع صحبتی و اینطور مجمعی چشم‌ وگوش شخص آفرینش ندیده و نشنیده.

اسكندربیک تركمان مؤلف عالم‌آرای عباسی درشرح چراغانی سال 1020 هجری به مناسبت ورود ولی ‌محمدخان تاتار به اصفهان می نویسد:

آتش‌بازان گرم دست آتش فعلی بعضی اسباب آتش‌بازی در فیل بزرگی از فیلان پادشاهی تعبیه كرده بودند. درحین آتش‌‌دادن و توپ انداختن ازآن كوه ‌پیكر آتش خوی حركات عجیب و حمله‌های مهیب مشاهده گشت …

شاه‌عباس اول به آذین‌بندی و چراغان و آتش‌بازی علاقه زیادی داشت و هروقت كه از سفر موفقیت‌آمیزی بازمی‌گشت و یا از میهمان عالیقدری پذیرایی می‌كرد دستورآتش‌بازی می داد و اغلب سفیران بیگانه را نیز دراین مراسم شركت می داد. درموقع چراغان تمام دكاكین باز می ماندند و صاحبان آنها نیزبا رقابت با یكدیگر بر تزئینات دكان خود می‌افزودند و گاه كه شاه میخواست زنان حرم خودرا به تماشای چراغان ببرد مردان از دكانها دور شده و زنان آنها پشت بساط می‌ایستادند. مراسم آذین‌بندی همواره شور و هیجانی دربر داشت و گاه روزهای متوالی طول می كشید و درعین حال فرصت مناسبی را پیش می‌آورد تا هنرمندان و صنعتگران ایرانی شاهكارهای خودرا درمعرض تماشا درآورند و صاحب كتاب نقاوه‌الآثار ضمن اشاره به یكی از مراسم فوق اطلاع میدهد كه یكی از استادان مخمل‌‌باف اصفهان دستگاهی اختراع كرده بود كه ضمن حركت می توانست آنرا به چهار طرف بچرخاند و مخمل ببافد.

                                                                                                                            .......ادامه دارد