سفرنامه اردوی سگزی ، قهی ، کوهپایه
در بامداد زیبای روز آدینه 17/2/89 به همراه دوستان از شهر زیبای اصفهان بسوی خورشید به راه افتادیم .
مسیر خورشید را ادامه دادیم و از شهر دور شدیم . اولین منزل که ما در آن توقف نداشتیم « گلناباد » یا « گلون آباد » است که امروزه نام « جیلان آباد » بر آن نهاده اند . ( در ادامه همان بیماری تغییر نام که مرحوم مهدوی از آن نالیده است ) اینجا جایگاهی است که سپاه بزرگ شاه سلطان حسین از لشگریان افغان شکست خورد و لکه ننگی در تاریخ این سرزمین بر جای نهاد . چون نامش را تغییر داده اند ، اگر آشنا به منطقه نباشی نمیتوانی از روی نقشه آنرا پیدا کنی .
سگزی :
اولین توقف ما در شهر تاریخی « سگزی » بود که در برخی منابع آنرا « سگزی آباد » و « سیستان » نیز آورده اند و امروزه نامش را « سجزی » نهاده اند . این محل احتمالا از جمله جاهایی است که در زمان قدیم مردم سیستان را به آن کوچانده اند .
در ابتدای سگزی کاروانسرای بزرگی خودنمایی می کند . این کاروانسرا به گفته ماکسیم سیرو ، صفوی است اما مربوط به دوران قبل از شاه عباس است و در دوره قاجار تعمیراتی بر آن شده است .
کاروانسرا در حال مرمت است و وضع بسیار بدی دارد . در چند جا تاق ها ریخته اند و اگر بر بام آن بروی باید با احتیاط فراوان قدم برداری . دالان غربی کاروانسرا را از داخل مسدود کرده اند . اما از بیرون دیوار بنا را شکافته و دری آهنین بر آن نهاده اند و به شکل انبار بزرگی است که گونی های کود شیمیایی در آن نگهداری میشود . ( از این موارد در مناطق مختلف زیاد است که توسط نهاد های دولتی یا نمایندگان آنان ایجاد می شود ) . قسمتی از دالان جنوبی نیز به عنوان انبار ضایعات آهنی مربوط به شهرداری استفاده می شود .
در روبروی کاروانسرا به فاصله شاید بیست متر ، یک آب انبار زیبا قرار دارد و در ضلع غربی این دو بنا یک پارک بزرگ ایجاد کرده اند که احتمال میرود باقیمانده یک باغ باشد .
حریم جلوی کاروانسرا تقریبا رعایت شده ، اما در فاصله میان کاروانسرا و آب انبار ، شهرداری برای خود ساختمانی ساخته که این کار قانونا اشتباه است و میان این دو بنا باید فضای آزاد باشد .
در سمت غربی هم گودالی است وسیع که میتوان گفت خندق روستا بوده . دو خانه مسکونی در محدوده این گودال بزرگ ساخته شده است .

از سگزی باز بسوی خورشید حرکت کردیم تا به کوهپایه رسیدیم اما فقط از داخل آن رد شده و بسوی جنوب رفتیم . در فاصله چند کیلومتری جنوب کوهپایه روستایی تاریخی و زیباست که « قهی » نام دارد .
قهی :
اینجا هر چند که روستایی در دل کویر است اما گنجینه ایست از آثار تاریخی دوران های مختلف ، از ساسانیان تا قاجار و حتی معاصر و جالب اینجاست که در این روستا دفتر سازمان میراث فرهنگی برقرار است . اگر بخواهی تماما روستا را ببینی شاید دو روز زمان لازم داشته باشی . ما با کمک راهنمای محلی تند تند چند اثر را دیدیم و هنگام ظهر از آنجا خارج شدیم .
ابتدای ورود به روستا ، یک بنای خشت و گلی امامزاده دیده میشد و سپس میدانگاهی بود که در وسط آن آب انباری قرار داشت و پیرامون آن یک پارک و چند خانه بزرگ و قدیمی و یک بنای نوساز که نمای بیرون آنرا بصورت قدیمی درست کرده اند و اینجا کتابخانه و موزه اسناد تاریخی روستا است .
از آب انبار رد شدیم و در سمت جنوبی وارد خانه ای بزرگ شدیم که با خوش آمد گویی گرم صاحب خانه روبرو شدیم . « آقای رزمجو » بازنشسته وزارت کشاورزی است که این خانه را پدر بزرگ خویش به ارث برده است . ایشان دوستی گرمی با « دکتر موسوی فریدنی » دارند و تلاش های زیادی در پاسداری از میراث فرهنگی روستا انجام داده اند .
پدربزرگ ایشان از خانواده روحانیون بوده و در دربار « سلیمان خان رکن الملک » سمت مشاور داشته و این خانه زیبای بزرگ را ساخته است .
خانه رزمجو دارای چهار در ورودی ، دو حیات بزرگ زیبا (1) و دو حیاط خلوت کوچک ، شاهنشین های زیبا ، سیلو و انبار غله ، آشپزخانه و مطبخ است و به خودی خود موزه ای است از اسباب و وسایل زندگی مردمان قدیم . در این خانه چند درخت کاج بزرگ است که از زمان قاجار بر جای مانده و چند درخت پسته هم وجود دارد .
در ادامه از « خانه تقوی » که قنات روستا از میان حیاطش میگذرد دیدن کردیم . این خانه در طبقه دوم یک اتاق شاهنشین کوچک دارد که تزئینات زیبای آئینه کاری ، گچبری و نقاشی دارد .

در ادامه از کوچه های زیبای روستا ، خانه ای که پایگاه میراث فرهنگی شده و مسجد جامع روستا بازدید کردیم .
می گویند مسجد جامع بر روی آتشکده ای ساسانی بنا شده . این مسجد دارای گنبدخانه ای زیباست که تزئینات گچ . شبستانی سه قسمتی دارد که سه محراب در آن است .
در ضلع شمالی حیاط شبستان بزرگ زمستانه است با ستونهای آجری بزرگ .
از در غربی مسجد که بیرون بروی تل خاکی است که می گویند مسجد اولیه در اینجا بوده و خراب شده است . در پشت مسجد بازارچه ای کوچک بوده و آسیابی که امروزه مخروبه و در حال مرمت هستند .
در ادامه به امامزاده ای رفتیم که ناظر میراث می گفت در ایوانش چند سال پیش توسط کارشناسان میراث حفاری صورت گرفته و آثاری ساسانی بدست آورده اند ، اما مردم از ادامه حفاری ها جلوگیری کرده و امروزه دیوار آجری بلندی برای امامزاده ساخته اند که بکلی نمای تاریخی آنرا از بین برده است . قنات روستا از داخل حیاط این بنا نیز عبور میکند .
هر چند که می گفتند مسجد جامع بر روی آتشکده ای بنا شده ، اما شکل و قیافه این مکان بیشتر به یک آتشکده میخورد . خصوصا اینکه نام امامزاده بر آن نهاده اند و آثاری هم از زمان ساسانیان در آن یافته اند .
راه را به سمت غرب ادامه دادیم تا به قلعه بزرگی رسیدیم که به « قلعه زرتشتیان » معروف است . هنوز شالوده اصلی بنا بر جای ایستاده و آثار معماری قاجاری نیز در آن یافت میشود اما راهنما نمی دانست که از چه زمانی دیگر در آن سکونت نکرده اند .
در ادامه از آب انبار محله پایین و کوچه ها و بافت تاریخی زیبای روستا بازدید کرده و در پایان از کتابخانه و موزه اسناد تاریخی که توسط آقای رزمجو ایجاد شده نیز بازدید کرده و به هنگام اذان نیمروز از روستای قهی خارج شدیم .

شاه ناصر :
بار دیگر از داخل کوهپایه گذر کرده و اینبار بسوی شمال رفتیم تا دل کوهستان و به امامزاده « ناصر الدین » رسیدیم که مردمان منطقه آنرا « شاه ناصر » می نامند . اینجا مکانی خوش آب و هوا و سرسبز است که از تمامی روستاها و مناطق دشت بزرگ شرق اصفهان برای تفریح و زیارت به آن می آیند . در مسیر در هر دو طرف جاده ژر بود از گلهای زیبای بهاری که خاصمناطق کویری است .
در زیر درختان گردوی امامزاده و در کنار جوی آبی که از چشمه می آید ، زیر انداز را پهن کرده و پس از خواندن نماز در کنار مزار امامزاده ، ناهاری خوردیم و کمی استراحت کردیم . آقایان ستایش مهر و رحیمی هم با چاقاله بادام های درختان امامزاده از دوستان پذیرایی کردند .

پس از کمی استراحت ، بار و بنه را بر دوش کشیده و از تپه پشت امامزاده بالا رفتیم تا لذت بریم از تماشای منظره کوهستان و دشتی سبز و خرم ، جای همگان خالی .

کوهپایه :
یکبار دیگر به کوهپایه برگشتیم اما اینبار دیگر رد نشدیم بلکه هدف همینجا بود . خیابان اصلی شهر از وسط قبرستان قدیمی میگذرد و در دو طرف خیابان چند چهارتاقی کوچک قرار دارند اما هیچ قبری در نزدیکی آنها نیست .
ابتدا از کاروانسرای شاه عباسی که شاه نشینی زیبا و مجلل در بالای سردر ورودی دارد ، بازدید کردیم و سپس از آب انبار کنار آن و از دروازه قدیمی شهر وارد بافت تاریخی شدیم .

در مسیر که می رفتیم کاروانسرای کوچکی بود به نام « کاروانسرای حمام » که بر دیوار یکی از دالان های بنای کنار آن خشت هایی به اندازه خشت های زمان ساسانی بکار رفته بود .
سپس از پایاب قنات قدیمی و کاروانسرا و مسجدی که در کنار هم قرار داشتند گذر کرده و به مسجد جامع کوهپایه رسیدیم . می گویند این مسجد را بر جای آتشکده ای ساسانی بنا نهاده اند و در تابلویی که میراث نصب کرده اشاره ای به این قضیه شده است .
مسجد جامع در ابتدا دو ایوانه و دارای حیاط بزرگ بوده که بعدها قسمتی از حیاط را گرفته اند و شبستانی بزرگ ایجاد کرده اند که ستونهای چهاگوش خشتی بسیار در آن است و گنبدخانه در جنوبی ترین نقطه قرار دارد .
در زیر گنبد محرابی است که ابتدا تزئینات کاشی کاری آبی رنگ زیبایی دارد و احتمالا مغولی یا تیموری است و ابتدا به سمت جنوب متمایل بوده ، اما بعدها محراب را به سمت امروزی اصلاح کرده و تزئینات گچبری بر آن نموده اند .
منبری زیبا و بزرگ با کاشی های آبی به ارتفاع حدود سه متر در سمت غربی محراب است که دارای دوازده پله می باشد . بر بالای منبر و در دل محراب دو کتیبه از جنس کاشی سفید با خطوط آبی وجود دارد .
یک شبستان دیگر در اامه شبستان اصلی ساخته اند که در شرق حیاط است و برای خود محراب دارد با تزئینات کاشی کاری معاصر .
در زیر حیاط مسجد نیز شبستان زیر زمینی است که پلانی چلیپایی شکل دارد و محرابی در چشمه جنوبی .
در سمت شرق مسجد جامع آب انبار بزرگی است به نام « آب انبار حاج محمد جعفر » که آب خنک و گوارا در آن است .
در ادامه بازدیدی و پس از گذر از چند کوچه ، به مسجدی رسیدیم که در کنار خبابانی قرار دارد . این مسجد نمایی کاملا نوساز دارد اما تابلویی در کنارش است که بر آن نوشته شده : « مسجد معصوم ، قدمت تیموری یا ایلخانی » ! نمای تاریخی مسجد را مردم محلی کاملا به گند کشیده اند و تا داخل نشوی باور نمی کنی که اینجا تاریخی باشد .
از پله هایی نوساز پایین میروی و وارد مسجد می شوی . گنبدی کوتاه با قطر زیاد بر روی هشت ستون بزرگ که در دورتادور قرار دارند سوار است و ورودی اصلی مسجد در زیر پله هایی است که امروزه ایجاد کرده اند . یک در چوبی کوچک با تزئینات گره چینی بسیار زیبا در اینجا وجود دارد .
این مسجد نیز دارای سه محراب است که محراب اصلی دارای تزئینات کاشی کاری چند رنگ و محراب های دو طرف تزئینات گچبری زیبا و نفیسی دارند .
هر چند که در کنار این مسجد یک حسینیه بزرگ ساخته اند ولی گویا فقط برای قشنگی است چرا که حسینیه کاملا سفید و لخت است امام مسجد را سر تا پا سیاه گرفته و برای ایام فاطمیه آذین کرده اند .
پس از بازدید از مسجد معصوم به شرقی ترین نقطه شهر قدیم رفته و از برج و باروی شهر دیدن کردیم و سپس به سمت اصفهان حرکت کردیم .

جایزه
در این اردو بعنوان جایزه برای کسانی که آمدند تا از آثار تاریخی و جاذبه های طبیعت لذت ببرند ، دو بازدید فوق برنامه در نظر گرفته شده بود .
در ابتدا بازدید از یک معدن و کوره آجرپزی بود که توسط آقای ستایش مهر هماهنگ شده بود و توضیحات مربوطه را نیز ایشان ارائه نمود .

و اما آخرین بازدید ، بازدید کوتاهی بود در واپسین دقایق روشنایی روز که از « مسجد جامع تاریخی هفت شویه » انجام شد .
مسجد جامع دو ایوانه هفت شویه با اینکه مخروبه است اما یکی از نفیس ترین آثار گچبری ایران را در خود جای داده و صد افسوس که این اثر زیبا و شاهکار هنر ایرانی در زیر تابش آفتاب و بارش برف و باران در حال نابودی است .

توضیحات کامل درباره روستای تاریخی هفت شویه ، تا آخر همین هفته در وبلاگ « نقش جهان »