هفت شهر عشق را عطار گشت
25 فروردين، روز بزرگداشت عطار نيشابوري است. شاعري كه هفت شهر عشق را گشت و از هر شهر، خوشه ها برچيد. در جست و جوي سيمرغ، هفت وادي طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحيد، حيرت و فقر و فنا را پشت سر گذاشت و در پايان سيمرغ را در آينه ديد. آينه اي كه رو به روي خودش بود.
مورخان و پژوهشگران نامش را محمد و لقبش را فريد الدين و کنيه اش را ابوحامد نوشته اند. او که در اشعارش بيشتر به عطار تخلص کرده و گاه هم نام "فريد" را براي خود برگزيده است.
درباره گرايش عطار به عرفان و زهد و تصوف،روايات بسياري وجود دارد اما آنچه از همه مشهورتر است اين كه او در عطاري خود مشغول به کار خود بود که درويشي از آنجا گذر کرد. درويش حاجت خود را با عطار در ميان گذاشت، اما او همچنان به کار خود بود و درويش را ناديده مي گرفت. دل درويش از اين اتفاق چرکين شد و خطاب به عطار گفت: تو که تا اين حد به زندگي دنيوي وابستهاي چگونه ميخواهي روزي جان بدهي؟ عطار به درويش گفت : مگر تو چگونه جان خواهي داد ؟ درويش در همان حال کاسه چوبين خود را زير سر نهاد و جان به جان آفرين تسليم کرد. اين اتفاق اثري ژرف بر او نهاد و عطار را به گونه اي دگرگون كرد كه شغل خود را كنار گذاشت و راه حق را پيش گرفت.
از سويي ديگر ،بعضي عطارشناسان با استناد به زمان تدوين "مصيبت نامه" و "الهي نامه" اذعان دارند که تمايل عطار به تصوف به سالهاي دورتري از اين زمان برمي گردد. در هر حال اينکه عطار در چه برهه اي از زندگيش به تصوف روي آورده اهميت چنداني ندارد انچه مهم است جريان و مكتبي از شعر است كه با عطار و سنايي آغاز مي شود و با مولانا به اوج مي رسد و آن شعر عارفانه است و اين جاست كه مولانا مي گويد:
هفت شهر عشق را عطار گشت / ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم
استاد محمدرضا شفيعي کدکني براين باور است که اگر آن طيف از غزل فارسي راکه تحت تاثير عرفان ابن عربي شکل گرفته جدا کنيم و ديوان شمس تبريزي را ناديده بگيريم، غزليات عطار مهمترين نمونههاي غزل عرفاني فارسي است. وي همچنين معتقد است: "اگر تجربههاي سنايي و عطار نبود، بيگمان ديوان شمس تبريز نميتوانست شکل بگيرد و اگر مجموعه تجربههاي سنايي و عطار و مولوي به ضميمه خلاقيت نظامي و خاقاني و سعدي و همام و... بسياري شاعران ديگر نيز نبود، غزلهاي آسماني خواجه حافظ در روي زمين تحقق نمييافت."
درباره تعداد آثار اين شاعر پارسي گوي نيز روايات مختلفي وجود دارد تا آنجا که برخي آثار او را بيش از 180 اثر (حدود 40 عنوان شعر و مابقي نثر) دانسته اند و ديگران انتساب مجموعه اي صد جلدي به او را قبول دارند در حاليکه گروهي ديگر معتقدند عطار در خسرو نامه تنها از مصيبت نامه، الهي نامه، اسرار نامه، مختار نامه، مقامات طيور يا منطق الطير و جواهر نامه و شرح القلب ،نام برده و به قصايد و غزليات و قطعات سروده شده خود هم اشاره كرده است.
ماجراي شهادت عطار،بسيار غم انگيز است.صاحبان تذکره در اين خصوص نگاشته اند که پس از تسلط چنگيز خان مغول بر سرزمين خراسان، شيخ عطار نيز به دست لشگر مغول اسير شد . گويند مغولي مي خواست او را بکشد شخصي گفت: اين پير را مکش که به خون بهاي او هزار درم بدهم. عطار گفت : مفروش که بهتر از اين مرا خواهند خريد. پس از ساعتي شخص ديگري گفت: اين پير را مکش که به خون بهاي اويک کيسه کاه ترا خواهم داد. شيخ فرمود:بفروش که بيش از اين نمي ارزم. مغول از گفته او خشمناک شد و او را هلاک کرد و اين چنين است سرانجام بزرگان اين ديار.
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۷:۲۴ ب.ظ توسط سید محمد پاک نژاد
|