نخستین قهوه خانه ها در ایران در دوره صفویه وبه احتمال زیاد در دوره سلطنت شاه طهماسب در شهر قزوین پدید آمد و در زمان شاه عباس اول توسعه یافت.

قهوه خانه در طول حیات 400 ساله خویش وظیفه و نقش های گوناگونی مطابق با اوضاع اجتماعی و اقتصادی زمان داشته است در آغاز کار محل گرد آمدن مردم خوش گذران از قشر های مرفه جامعه و میان توده مردم و توسعه یافتن درهمه شهرها مردم از هر گروه و طبقه بخصوص اهل کار و صنعت و پیشه به آن روی آوردند رفته رفته بعضی از قهوه خانه ها به صنف ها و گروه های خاصی از مردم اختصاص یافت و میعادگاه یا پاتوق قشر های مختلفی از کار پیشگان و صنعت گران یا هنرمندان گشت.

در این زمان قهوه خانه به صورت یک واحد صنفی فعال در جامعه شهری در آمده بود و  همچنین یک نهاد فعال با وظیفه و کارکرد اجتماعی- فرهنگی ویژه مشخص فعالیت می کرد.  

در قدیم مردم ایران به دو اصل مهم پرورش یکی پرورش تن و دیگری پرورش جان و روح بسیار اهمیت میدادند . نیرومندی تن و روان و به کار گرفتن رفتار و اخلاق پهلوانی در عرصه زندگی مادی و معنوی نزد توده مردم کوچه و بازار ارج و منزلت والائی داشت.                                                                                                                                          

در جامعه  قدیمی زورخانه نهادی مقدس برای پرورش تن وا ندام و نیرومند کردن اندیشه و اخلاق بود.

 پس از جا افتادن قهوه خانه ها در میان مردم زور خانه و قهوه خانه دو نهاد پیوسته و نزدیک به هم را در راه تقویت روحیه ملی مذهبی مردم در جامعه شکل دادند. فضای زور خانه و قهوه خانه هر دو از هوای عطر آگین و نیرو بخش خصلت های پهلوانی و سلحشوری و رفتار و اخلاق جوانمردی و ایثارگری آکنده بود در و دیوار ساختمان زور خانه و قهوه خانه بانقش و نگارهائی از پیکره پهلوانان اساطیری و حماسی و ملی و مذهبی و صورت شاهان افسانه ای و تاریخی و پهلوانان و جوانمردان جامعه پوشیده  بود.

سردم نشین زورخانه مرشدی بود که پیمانه شعرش را از چشمه پر فیض شاهنامه و مهر شاه مردان امیرمومنان پر میکرد و به پهلوانان مینوشانید زورخانه کاران و قهوه خانه روها (بعد از اینکه قهوه خانه هابه مرور نهادی همگانی و مردمی شد) همه اهل پیشه و صنعت بودند و به توده مردم کوچه و بازار تعلق داشتند پیشه ورانی از جمع نیز از حلاج، دباغ، نداف، کفاش،نقاش و غیره در زورخانه تن را با آلات ورزشی زورخانه وجان و تن را با آداب و اخلاق جوانمردی ورز میدادند و در عرصه قهوه خانه اندیشه و فکر را با شعر و قصه و داستان و بازگوئی و تکرار داستان های نبرد رستم دستان با پهلوانانی چون اسفندیار و سهراب و جنگ های امیرمومنان با اهریمنان دین و مذهب می پروراندند.                                                                           

قهوه خانه  در جامعه  ایران تحول و دگرگونی بزرگی  در شکل  گردهمائی  مردم  و شیوه  گذراندن اوقات  فراغت  و نوع سرگرمیهای آنان فراهم آورد . مردم از هر قشر و گروه هر روز پس از دست کشیدن از کار و کوشش روزانه و  در ایام و اوقات بیکاری در قهوه خانه جمع میشدند و ساعت ها به گفتگو و تبادل نظر درباره کارهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی میپرداختند بعضی قهوه خانه ها پاتوق اهل حرف و صنعت گران و کارورزان خاصی بود و در تجمع هایشان مسائل صنفی و شغلی را در میان گذاشته و به کاریابی و کار راه اندازی میپرداختند مردم بسیاری از گرفتاریهای خانوادگی و محلی و مسایل مادی خود را درنشست های دوستانه ای با حضور ریش سفیدان و پهلوانان و پیشکسوتان حل و فصل می نمودند. در مجالس شبانه قهوه خانه ها به ویژه شبهای رمضان که آئین های سخنوری و مرثیه سرایی و نقالی و شاهنامه خوانی و بازی های قهوه خانه ای در آنها برگزار میشد، معمولا جمع زیادی از اهالی محل و مردم محلات دیگر شرکت میکردند و در یک محفل دوستانه و فضای فرهنگی و ادبی باهم ارتباط برقرار کرده و زمینه دوستی و محبت و هم بستگی را فراهم می آوردند و بدین گونه بود که قهوه خانه ها به صورت یک نهاد اجتماعی-فرهنگی درآمد و مکتب و مدرسه ای شد برای پرورش استعدادهای ادبی-هنری وآموزش فرهنگ و آداب سنتی به عامه مردم جامعه.                                                                                                       

درنهاد قهوه خانه دو مکتب مهم از هنرهای کلامی و تجسمی یعنی نقالی و سخنوری(هنر کلامی)و نقاشی(هنرتجسمی)رشد و بالندگی یافت و در هر یک ازاین هنرها هنرمندان بزرگی تربیت شدند. کار نقالی و سخنوری و نقاشی در قهوه خانه ها چنان رونق گرفت که بسیاری از استعدادهای ادبی و هنری را از میان توده مردم به خود جذب کرد نقالان از راه داستان سرایی و شاهنامه خوانی و نقاشان قهوه خانه از طریق به تصویر کشیدن نقش های قهرمانان مذهبی و حماسی و وقایع اسطوره های تاریخی و سخنوران با تربیت مجالس شعر خوانی و مناظره نقش بزرگی در آشنا کردن مردم با میراث فرهنگی و ادبی ایران از دوره های باستانی و اسلامی داشتند نهاد قهوه خانه توانست این یادمانها را تا چند دهه پیش در جامعه ایران و میان عامه مردم زنده و پایدار نگه دارد. از زمان توسعه بده و بستان های تجاری و صنعتی و فرهنگی ایران با کشور های خارج به ویژه کشور های اروپائی و گسترش نظام ارتباطات سمعی و بصری در جوامع شهری و ورود رادیو و تلویزیون به قهوه خانه ها این نهاد اجتماعی و فرهنگی اندک اندک اعتبار و ارزش پیشین خود را از دست داد.                                                             

قهوه خانه ها که تا چند دهه پیش کانون نشر و ترویج فرهنگ سنتی و دستاورهای ادبی و هنری گذشتگان ما بود و وظیفه ونقش مهمی در انتظام روابط اجتماعی و باورهای جمعی و بقای ارزش های فرهنگ ایرانی-اسلامی در میان گروهها و قشرهای و روشهای مختلف مردم به خصوص اجتماعات شهر نشین به عهده داشت. به تدریج به صورت محلی برای نوشیدن چای و خوردن صبحانه و نهار و رفع خستگی در آمد بعضی از آنها به کانونهای فساد و نشر شرارت و بدکاری و بد آموزی تبدیل شد، در این زمان بود که  رشته های پیوند فرهنگی قهوه خانه با گذشته و سنتهای گذ شتگان گسست.

در این زمان عاملان انتقال فرهنگ و هنر کهن یعنی شاهنامه خوانان و نقالان شیرین سخن قصه گو و سخنرانان خوش قریحه شعردان و نقاشان چیره دست نقش پرداز از این مدرسه و مکتب بیرون رانده شدند در نتیجه قهوه خانه به صورت واحدی بی هویت در آمده و از بار اجتماعی-فرهنگی نیرومند گذشته تهی گشت . امروزه بیشتر قهوه خانه های  ما دکه ای شده اند برای لمیدن و خور و نوش و دود و دم و کارهای دیگر .