قهوه خانه ها (قسمت اول)
كشف قهوه
در باره پیدایش و شناخت قهوه داستانها و روایات مختلفی وجود دارد، ولی آنچه كه به حقیقت نزدیك تر مینماید، كشف قهوه در حدود ششصد سال بعد از میلاد مسیح در خاورمیانه توسط شبانی است كه به هنگام چراندن بزها و گوسفندانش در كوهپایههای فلات ایران، متوجه رفتار عجیب آنها شد. كمی دقت، شبان را متوجه ساخت كه این رفتار عجیب پس از خوردن دانههای خشك عنابیرنگ یكی از بوتهها حادث میشود. كنجكاوی شبان وی را بر آن داشت كه خود نیز مقداری از این دانهها را بخورد و بعد متوجه شد كه خوردن این دانهها حالت نیروزایی و فرحبخشی به وی داده و هوشیاری وی را به نحو احسن افزایش میدهد و این (كشف قهوه) بود.
شاید برای بعضی از اهل علم این سؤال مطرح شود كه آب و هوای ایرا ن كجا و رویش قهوه چگونه؟ چنانچه این عزیزان به بسیاری از سفرنامهها مراجعه فرمایند، ملاحظه خواهند نمود كویر ایران سراسر انباشته از جنگل كهور بوده، چنان كه میدانیم هماكنون از ریشه درخت كهور برای ساخت وافور استفاده میشود و این ریشه را از حواشی كویر بخصوص حوالی یزد استخراج مینمایند. دیگر این كه به تأیید غالب منابع علمی و سفرنامهها علاوه بر این كه فلات ایران انباشته از جنگل بود ه ، بسیاری از مناطق آذربایجان، بخصوص استان فعلی اردبیل منطقهای باتلاقی بود ه است كه در نتیجه رشد قهوه كاملاً میسر بوده است.
گروهی نیز زادگاه قهوه را منطقهای در حوالی كشور فعلی سودان میدانند ولی آنچه تقریباً قطعی است كشف قهوه در حدود سال ششصد بعد از میلاد حضرت مسیح بوده است.
قهوه در ایران
اگرچه تاریخ پیدایش قهوه و یا كشف این دانه لذیذ در قسمتی از فلات ایران یا سودان بر فرض اتكا به سفرنامهها تا حدودی مشخص میباشد، ولی چگونگی نقل این دانه به آمریكای جنوبی و برخی كشورهای آفریقایی منجمله یمن به طور كلی نامشخص است.
شاه اسماعیل صفوی دوران كودكی خود را در محبس قلعه استخر گذرانید و در این قلعه بود كه با عارفی همبند بود كه از این عارف شنید و آموخت كه روزگارانی قبل كشوری مقتدر در منطقه به نام (ایران) وجود داشته كه بعد از حمله تازیان و مغول به كشوری پارهپاره و ملوكالطوایفی تقسیم شده و در قلعه استخر بود كه اوصاف شاهنامه را شنید و شاید خواند و به ارزش ملیت پی برد، مطلبی كه بعد از انقراض سلسله ساسانی و سپس چندین دهه حكومت مغولها فراموش اذهان شده بود چنان كه در هر بخش از ایران حاكمی و خانی حكومت میكرد.
خواست خداوند بر این بود كه شاه اسماعیل، شاه ایران شود و همین شخص بود كه با استفاده از آموختههای خود در قلعه استخر و به منظور تفهیم ملت و ملّیت به مردم از طریق ایجاد مدارسی به منظور تربیت گروهی شاهنامهخوان و اعزام این گروه به اقص ی نقاط فلات ایران به منظور نقل شاهنامه شروع به معرفی كشور ایران به مردم نمود. نقل شاهنامه، شوری در مردم ایجاد مینمود و اسبابی میشد تا مردم گرد هم جمع شوند و عموماً محل گردهمایی مردم در مكانی بود كه شربتخانه نامیده میشد.
در اغلب نقاط ایران اعم از شهرها و روستاها شربتخانههایی بود كه مردم برای گفتگو و لختی آسودن در این اماكن گرد هم میآمدند. شربتی میآشامیدند و در باب موضوعات محلی روز مذاكره میكردند و در همین اماكن بود كه با شور ایجاد شده از شاهنامهخوانی با آشامیدنی جدیدی كه از عثمانی وارد كشور شده بود آشنا میشدند و اندكاندك نام شربتخانه را به (قهوهخانه) تغییر دادند. در حقیقت به تدریج كه مردم با ایران و ملیت آشنا میشدند، قهوه را نیز میشناختند و چون از آشامیدن قهوه لذتی بیش از شربت میبردند، تدریجاً نام (قهوهخانه) جنبه عامتری مییافت و شربتخانهها تبدیل به قهوهخانه میشدند.
قهوه از ایران میرود
نوشیدنی قهوه كه همراه شاهنامه مجدداً به ایران آمد، همهگیر شد. شاه اسماعیل و فرزندانش و سپس سلسله افشاریه بساط حكوكتهای ملوكالطوایفی را برچیدند همانگونه كه بساط شربت را نیز از شربتخانهها. ایران متحد شد و قهوه همهگیر. جایجای ایران پر شد از قهوهخانهو قهوهخور تا آن كه كاشفالسلطنه چایكار، سودای تجارت با هند در دلش افتاد و چنین كرد و در بازگشت گیاهی به نام چای با خود به ایران آورد كه یا از بد روزگار و یا از خوش اقبالی خود این رهآورد در منطقه لاهیجان (گیلان) به خوبی جواب داد و عجیب آن كه لاهیجان و لشتنشا كه به گیاه جدید بسیار خوب پاسخ دادند املاك قوامالسلطنه و وثوقالدوله و خانم فخرالدوله از كار درآمدند كه نفوذ بسیار داشتند در تشكیلات حكومتی و همان شد كه چای سودآورد، برای هزار فامیل (بركت) شد، برای كاشفالسلطنه (لقب شد) و برای مردم، آشامیدنی جدید كه به سرعت همهگیر شد و در قهوهخانهها، چای داده شد با این تفاوت كه دیگر نام قهوهخانه عوض نشد.
به سرعت در قهوهخانهها چای دادند كه هنوز هم میدهند و قهوه ابتدا به دربار رفت و خانوادههای ارمنی و گهگاه در برخی مراسم سوگواری كه آخری به حق بود در سوگ خود چنانكه امروز چای یكی از اصیلترین و رایجترین نوشابههای خانواده ایرانی است و اگرچه چنانكه بعد گفته خواهد شد، قهوه مجدداً به ایران و خانواده ایرانی بازگشت ولی هنوز جنبه تشریفاتی قهوه به حدی است كه نمیتوان قهوه را رقیبی برای چای دانست.
برگرفته از :
1-ایران وایرانیان (عصرناصرالدین شاه )ترجمه محمد حسین کردبچه2-نمایش درایران بهرام بیضائی3-تحویلدارجغرافیای اصفهان4-گشتی درقهوه خانه هاونگاهی به نمایش های سنتی فلاحی کیومرث5-دارالخلافه تهران ناصر نجمی6-مسافرت به ایران ترجمه محسن صبا تهران66 13
7-قهوه خانه یک نهاد اجتماعی علی بلوک باشی 8-فهوه خانه های ایران علی بلوک باشی