شهر روستاي گسترده اصفهان در سال 24هجري اسلام را پذيرفت و صاحب مسجد و منبر شد.ولي انعقاد نطفه شهر متمركز اصفهان را بايد همزمان با بنياد مسجد جامع اصفهان درمحل فعلي آن در سال156هجري دانست.از آن پس مسجد جامع در نقش نهادي مذهبي،علمي،اجتماعي وسياسي منعكس كننده راستين تحولات شهر در دوره هاي بعدي شد.قلب تپنده شهري شد كه همگام با مراكزعمده فرهنگ جهان اسلام در رونق بخشي فرهنگ اسلام نقش اساسي و مستمرداشت.گسترش و قوام شهر اصفهان در قرن سوم هجري مسجد وسيعتري را ميطلبيد بدين سبب در سال 226 هجري مسجد جامع شهر به دومين مرحله تحول اساسي خود پا گذارد.مسجدي وسيعتر بر روي مسجد اوليه با طرحي هم زمان با مساجد ساير شهرهاي اسلامي پس از اصلاح سوي قبله بوجود آمد.طرح ساده و شبستاني مسجد در اين دوره اساس بسط ئ گسترش آن در دوره هاي بعدي شد.

اوج جنبش ملي وتشييع در ايران قرن چهارم و انتخاب اصفهان به عنوان يكي از مراكز عمده فرهنگ سياسي،مسجد جامع را نيز مواجه با تغييراتي همرنگ زمان كرد.

مسجد جامع بزرگترين تغيير را از نقطه نظر تظاهر كالبد داخلي و خارجي در قرون پنجم و ششم به خود ديد.چراكه اصفهان در اين دوران هميشه مطمح نظر متمركزين قدرت سياسي ايران بعد از اسلام بود.برافراشتن گنبد بر فراز مقصوره وتبديل طرح مسجد شبستاني به مسجد چهار ايواني (كه ويژه ايران زمين است) به احتمال زياد از مسجد جامع اصفهان آغاز شده است.

اصفهان در فاصله قرن هفتم تا سپيده دم قرن يازدهم هجري كه بار ديگر به مقام اول ايران برگزيده شد،دچار نوسانات شديد فرهنگي،سياسي و جمعيتي بود.حمله مغول و حمله تيمور پنج قرن رشد پيوسته اصفهان را دچار ركود

ساخت.علي رغم فرصتهاي مناسب كوتاه (كه انعكاس آن در مسجد جامع در دوران ايلخانيان،آل مظفر،تيموريان و......ديده مي شود)اين شهر نتوانست

مقام سابق خود راكسب كند.ولي اين بدان معني نيست كه مسجد جامع اهميت

خود را بعنوان هسته اصلي فعاليتهاي شهري از دست داده باشد.حتي هنگامي

كه اصفهان بار ديگر براي مدتي طولاني (از 1000تا1138)شهر اول ايران شدو ميدان كهنه ومسجد جامع بخاطر آنكه مركز ثقل شهر با طرحي

نو به ميدان و مسجد جامع نو منتقل گرديد و تا حدي مهجور ماند،اين امتياز

رابدست آورد كه مقابل مركز جديد كه مقر قدرت حكومتي بود مقر قدرت مردمي باقي ماند و افول صفويان خدشه به منزلت آن وارد نساخت و تا به امروز اين مقام را دراختيار دارد و اثري است كه يادگار و نشانه هائي گويا از سيزده قرن تحول فرهنگ اسلامي ايران را در خود جمع دارد و هميشه در مركزتوجه محققين و متخصصيني بوده است كه قصد شناخت فرهنگ

اسلامي اين سرزمين را داشته اند