آزمون «نقش جهان» و لطف خفيه...
متاسفانه هيچ گاه چنين نشد. براي مثال، در دشت بهبهان طي سال 1385 نزديک به 60 اثر در فهرست آثار ملي ثبت شد اما چند ماه بعد شرکتً مناطق نفت خيز جنوب بدون استعلام از سازمان ميراث فرهنگي دست به عمليات لرزه نگاري براي اکتشاف نفت زد و سازمان ميراث فرهنگي هم کمترين واکنشي نشان نداد و.... پژوهشکده حفاظت و مرمت و معاونت حفظ آثار و ابنيه تاريخي همچنان در موقع ضرورت سکوت پيشه کرده اند و حتي از اظهارنظرهاي ساده کارشناسي در مواردي همچون تاثير رطوبت درياچه سد سيوند بر آرامگاه کوروش، عبور راه آهن اصفهان- فارس از برابر نقش رستم، مساله تخريب گسترده بافت تاريخي تهران و... پرهيز مي کنند. محوطه ها و مجموعه هايي همچون شوش، سيراف، رامهرمز، هرمز اردشير، تنگاب فيروزآباد، بيش از 100 سد در دست ساخت در مناطق باستاني کشور و... از جمله مواردي هستند که جزء ميراث در خطر محسوب مي شوند.

آيا مشکلات کنوني ميراث فرهنگي، ناشي از ناآشنايي مديران اين سازمان و عدم اشرافً آنها نسبت به مسائل ميراث فرهنگي است؟ آيا آمدن مديران جديد از حوزه هاي غيرمرتبط نظير شهرداري، آموزش و پرورش و... منجر به قرار گرفتن سازمان در موضع ضعف شده است؟ اميد است دولت آينده از هر طيف سياسي که هست، مسائل ميراث فرهنگي را وجه المصالحه اغراض يا اهداف سياسي خود نکند و به ميراث فرهنگي به مثابه ابزاري براي برآوردن نيازهاي مقطعي ننگرد. مجموعه «نقش جهان اصفهان»، يک اثر شاخص دوره اسلامي و از شاهکارهاي هنر ايران در جهان اسلام به شمار مي آيد، اما مايه تاسف است اثري را که در چهار سده پيش هنرمندان ما بي هيچ ادعايي آفريده اند، در وضعي مخاطره آميز قرار داده ايم. امروز در دوره يي که ما مدعي هستيم اسلامي ترين و انساني ترين دوره تاريخ ماست و ما اسلامي ترين کشور جهانيم، در حفظ ميراث فرهنگي و معنوي مان ناکام مانده ايم و به طرزي غيرمسوولانه مسووليت هاي بشري مان را نمي پذيريم و آن را همچون دکتر طه هاشمي الطاف خفيه مي دانيم.
روزنامه اعتماد ۲۹/۱۱/۸۷