عروسی قنات

عروسی قنات موضوع نر و ماده بودن آب‌ها و نیز قنات که ماندگاری است از مراسم دوران ستایش آناهیتا و تیشتر، ما را به عروسی قنات رهنمود می‌کند که در بسیاری از نقاط ایران، از جمله روستاهای گلپایگان،اراک، تفرش، ملایر، تویسرکان، محلات، خمین، دلیجان، چهارمحال، اصفهان، دامغان، شاهرود، یزد و شهر کرد متداول بوده‌است. احتمال دارد که در دوران باستان عروسی چشمه، رودخانه و... نیز وجود داشته‌است. بررسی‌های انجام شده در مورد این موضوع نشان می‌دهد که در مناطق کم باران و تقریباً کم آب و نیز در حاشیه کویر ایران اجرا می‌شود و هرگاه در اثر نیامدن باران آب قنات کم می‌شده، این مراسم اجرا می‌شده‌است. آنچه در این مراسم نیز متداول است، شادی و دادن طعام و برکت به نماد برکت و نعمت خواهی از طبیعت است و شاید عروس قنات بازمانده‌ای از رسم کهن قربانی دادن برای آب باشد. «زن» نماد زایش و زایندگی در ارتباط با آب قرار می‌گیرد و آب را نیز به زایندگی و آفرینش وامی‌دارد. در حوزه‌های متفاوت جغرافیایی و فرهنگی مراسم و آیین‌های گوناگونی برای باران‌خواهی و تقدس آب برگزار می‌شود، آنچه مهم است این است که هرچند صورت ظاهری اجرای این آیین‌ها ممکن است متفاوت باشد، ریشه‌های مشترکی دارند. در مراسمی چون «چشن آب نو» (تعویض آب حوض‌ها و آب‌انبارها به هنگام سال نو) «جشن تیرگان»، «بردن آب به سر سفره عقد و نوروز»، «سپردن سبزه به آب در سیزده نوروز» و «عروسی باران» و یا «چهل کچلون»، «کوسن گلین» و... اعتقاد به جان‌دار بودن آب در باورداشت‌های مردم به چشم می‌خورد که همواره نماد برکت و زایش و فزونی نعمت است. مراسم عروسی قنات در گلپایگان در زمانهای دور برگزار می‌شده‌است. در روستاها وقتی آب قنات کم و یا خشک می‌شد، برایش عروسی می‌گرفتند. این جشن هم اوایل بهار و تقریباً اواخر اسفند وقتی که اهالی دیگر از آمدن آب قنات ناامید می‌شدند صورت می‌گرفت. برای این جشن یک زن بیوه را که جوان است و شوهرش مرد خوبی بوده و از هم طلاق نگرفته بوده‌اند در آن روز به خصوص که ٤ یا ٥ روز قبل از عید نوروز است به هیأت عروس در می‌آوردند و شادی و هلهله و پای‌کوبی می‌کردند. هم‌چنین خوراک‌های مخصوص عروس به مادر چاه می‌بردند و او داخل قنات می‌شد. می‌بایست شب را در قنات بگذراند. به اصطلاح می‌گویند قنات نر شده و باید به آن زن داد. فردای آن روز زن از قنات بیرون می‌آمد و تمام روستا به او احترام می‌گذاشتند و او از آب و محصول سهم می‌برد. اما از آن پس نمی‌بایست ازدواج کند، چرا که مردم معتقد بودند او زن قنات است و قنات هم زنش را هیچ وقت طلاق نمی‌دهد. این رسم به نوعی از میترائیسم گرفته شده‌است. خیلی از معابد میترائیسم در مراغه و نقاط دیگر دارای سردابه‌هایی است که میترا درون آن‌ها زندگی می‌کند و این رسم شاید از آن منشعب شده باشد.

هرانگ (هرهنج)

در فرهنگ بهدینان، هُرَنگ در گویش زرتشیتان یزد و ترنگ در گویش زرتشتیان کرمانی به معنای آبی است که در مجرایی شیبدار تند حرکت کند و بالاخره در لغت نامه دهخدا به آن قسمت از قنات که رویش باز است و پوشیده نیست معنی شده‌است. در گلپایگان نزدیک کوه قلعه جمال هرانگ جاری است. در برخی روستاهای گلپایگان مانند فاویان تنها به بخشی از مسیر قنات هرانگ گویند که دارای زه آب باشد. وجود هرانگ بیشتر در قناتهایی پیش می‌آید که به خاطر نرمی زمین در محل مظهر و چاه‌های نزدیک به آن و همچنین کول گذاری نشدن آنها مظهر و چاه‌های نزدیک به آن به تدریج ریزش می‌کند، مظهر به طرف مادر چاه عقب نشینی می‌کند و در نتیجه اختلاف سطح آب مظهر تا کناره‌های زمین پیوسته افزایش می‌یابد. گاه نیز ممکن است این ریزش طی قرنها تا مادر چاه ادامه پیدا کند و بدین ترتیب هرنگ ممکن است در مظهر چند متر ژرفا داشته باشد و در ازای آن به چند کیلومتر برسد و نیز ممکن است اصولاً قنات از نوع قنات روباز و تمام آفتابی باشد که در زمینهای زه دار کنده می‌شوند. ( منبع: کتاب فرهنگ یاریگری در ایران – تألیف مرتضی فرهادی)

مشاهیر گلپایگان

گلپایگان تنها شهر فقهای بنامی چون ملا زین العابدین گلپایگانی (مولف انوارالهدایه)، آقا جمال گلپایگانی، آقا ضیاالدین درّی، سید محمد رضا گلپایگانی، ابوالقاسم محمدی اسفرانجانی و لطف الله صافی (صاحب کتاب منتخب الاثر)...نیست، شهر فرزانگانی چون ابوالشرف ناصح بن ظفر جرفادقانی که تاریخ یمینی را ترجمه کرده، دکتر عبدالله معظمی، دکتر محمود اشراقی، دکتر مصطفی حبیبی، دکتر علی عمیدی، آقا رضا تاجداری، جواد غیاثی، مرحوم علی وکیلی، و دهها انسان شریف دیگر هم هست. شهر هنرمندان بنامی چون َکلا (کربلائی) یدالله تار زن، «حیدر بافقلی»، استاد ُمَسلم ِ َضرب، «رجب َعلی قناد» (خاتم کار نامی)، استاد حیدر قاشق تراش، «استاد حبیب الله یادگاری»، (استاد محمد و علی مختاری)، عندلیب تولایی، اکبر گلپایگانی، محمد کرمی نقاش، برازنده ویولونیست، مصطفی منصوری خطاط، احسان جمالی منیاتوریست و حیدر نیکنام منبت کار،...هم هست.

وقتی کربلائی یدالله گوگدی تار زن درگذشت، درشهر گلپایگان ولوله شد. مردم او را دوست داشتند و روی حنازه اش ُگل و َشبدرمی ریختند که تر ُگل و َورُگل بماند.

به دلیل صداقت و پاکی استاد بزرگ ضرب «حیدر بافقلی»، حتی ُعلمای شهر نیز پیشش ُلنگ می‌انداختند ! او روزی از روحانیونی که به نام دین و مذهب، شادی و موسیقی را هم بر مردم حرام می‌کنند، می‌پرسد: شما که اینقدر حلال و حرام می‌کنید لطفاْ بفرماپید که آیا پوست حیوانات هم حرام است؟ جواب می‌شنود که نه، حرام نیست. دومرتبه سئوال می‌کند: چوب چی؟ می‌گویند نه حرام نیست. حیدر بافقلی ادامه می‌دهد: خب پوست و چوب با هم چی؟ پرسش‌شوندگان که دست این هنرمند مردمی را نمی‌توانستند بخوانند می‌گویند: خیر حرام نیست حرام نیست. در این هنگام استاد موسیقی، حیدر بافقلی گلپایگانی ؛ از زیر لباسی که پوشیده بود ؛ ضربش را در می‌آورد و... ِد بزن... حالا نزن و ِکی ِبزن...

برادران مختاری، (علی و محمد)، هردو با استاد کمال الُملک، نزدیک بودند. استاد محمد مختاری هنگام فروش یکی از آثار خود با کمال الملک آشنا می‌شود و استاد از او دعوت می‌کند که به مدرسه صنایع مستظرفه برود. اما استاد محمد که عازم عتبات بوده فقط آدرس خود را به استاد کمال الملک می‌دهد و پس از آن ایران را ترک می‌کند. استاد کمال الملک پس از مدتی نامه‌ای به گلپایگان می‌فرستد و از او دعوت می‌کند، در این ضمن برادرش استاد علی مختاری که برای اجرای تصاویر تخت جمشید به تهران آمده بود، بجای برادرش استاد محمد به حضور کمال الملک می‌رسد و پس از آزمونی کمال الملک از او می‌خواهد که استادی منبت مدرسه صنایع مستظرفه را بپذیرد و در ضمن به او توصیه می‌کند که طراحی بیاموزد. میرزا علی مختاری به استادی فن منبت کاری مدرسه صنایع مستظرفه پذیرفته و به عنوان اولین استاد این هنر شناخته شد. استاد مختاری تا زمانی که استاد کمال الملک در مدرسه صنایع مستظرفه حضور داشت، با این مدرسه همکاری نمود. این هنرمند نامی که حدود صد سال عمر کرد، حدود سیصد اثر خلق کرده که غالب آن آثار، از ایران بیرون رفته است!

 

منابع

  • مستوفی، حمدالله، نزهت القلوب، ۱۳۶۶.
  • قاطع، برهان، ذیل گلپایگان، ۱۳۶۱.
  • غیاثی، جواد/ فرهنگ عامه گلپایگان.
  • میر محمدی خوانساری/ سیری در تاریخ و جغرافیای گلپایگان
  • نوربخش، ساطعی.../ یادنامه گلپایگان
  • جهان‌بخشی، احمد/ نوار شعر محلی گلپایگان
  • سی دی کامپیوتری َورت پاتکان
  • سرمدی، عباس، شعر گلپایگان، شعر اصفهان
  • محمد تقی، مُذَهبّی، تذکره الشعرای گلپایگان
  • افاضلی، اکبر، توشه‌ای از تاریخ گلپایگان و مردم آن، ۱۳۷۳، انتشارات ابجد، تهران
  • فرهادی، مرتضی، موزه‌هایی در باد
  • ناصری فرد، محمد، موزه‌های سنگی و هنرهای صخره‌ای
  • تقی الدین محمد ذکری کاشانی/ خلاصه الاشعار و زبده الافکار
  • ظل السلطان، تاریخ مسعودی.
  • کتاب کوه نامه گیتاشناسی در ایران
  • افاضلی اکبر، «توشه‌ای از تاریخ گلپایگان و مردم آن» انتشارات ابجد، ۱۳۷۷

 

برگرفته از ویکی پدیا